بر اساس اصل لزوم هماهنگي و تناسب آفرينش و قانونگذاري كه قرآن بدان اشاره دارد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ...» (روم: 30)، خداوند لباس و پوشاك را در لابهلاي نعمتهاي بيكرانش به بشر ارزاني داشت و فرمود: «يا بني ءادمَ قد انزلنا عليكم لباساً يُوارِي سوءَاتكم و ريشاً و...» (اعراف: 26). خداوند اشتياق دروني زنان به «حجاب» را با تشريع قانون پوشش مستحكم ساخت تا گوهرِ هستي «زن» در صدفِ پوشش حفظ شود و جامعه از فرو رفتن در گرداب فساد و تباهي نجات يابد. بيترديد جهانبيني و انسانشناسي هر فرهنگ و مكتب، نقش اساسي و مهمّي در انتخاب نوع و كيفيت پوشش دارد.1
گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمياست، ولي بر بينش و اراده انساني نيز تأثير ميگذارد و ميتواند به عنوان زمينه ساز تعالي يا انحطاط فردي و اجتماعي نقشآفريني كند. بنا به گواهي متون تاريخي، در بيشتر قريب به اتفاق ملتها و آيينهاي جهان، حجاب در بين زنان معمول بوده است. حجاب در طول تاريخ، فرازونشيبهاي زيادي را طي كرده و گاهي با اِعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته؛ ولي هيچگاه به طور كامل از بين نرفته است.
در آيين زرتشت، يهود و مسيحيت، حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتابهاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان، بهترين گواه بر اثبات اين مدعاست.
برچسب : نویسنده : gohar-nab-zendegi بازدید : 178